شکرخدا

متن مرتبط با «یهویی» در سایت شکرخدا نوشته شده است

خیلی یهویی

  • داشتم قدم میزدم دوتا سرباز داشتن صحبت میکردن ناخوداگاه گوشام تیز شد+داشت از مشکلاتش میگفت مادر سرطانی و پدر کارگر و خودشم در شهر دیگه داره شرلازیش رو میگذرونه=بعد یه عده میان درد زایمان و خدمت رو با هم مقایسه میکنن و جوک میسازن، هر کدوم یه دردی داره ولی خانوادت وقتی مشکل داشته باشن دیگه نمیتونی دور باشی ازشون و خدمتت رو بگذرونی.خدایا مشکلات همه رو حل کن نوشته شده توسط l3al3ak  | لینک ثابت | ,خیلی,یهویی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها